معنی ماشین خاک برداری

حل جدول

لغت نامه دهخدا

خاک برداری

خاک برداری.[ب َ] (حامص مرکب) خاک از زمین برداشتن. زیادی خاک محلی را بجای دیگر بردن. || گودبرداری.


برداری

برداری. [ب َ] (حامص مرکب) برداشتن. برداریدن. و چون به کلمات دیگر پیوندد معنی حاصل مصدری از مجموع برآید چنانکه در ترکیبات ذیل:
- باربرداری. بهره برداری. پسه برداری.خاک برداری. شن برداری. عکس برداری. کلاه برداری. گودبرداری. نقشه برداری. و رجوع به هریک از این ترکیبات در جای خود شود.


شن برداری

شن برداری. [شِم ْ ب َ] (حامص مرکب) عمل شن بردار. ماسه برداری.


پسه برداری

پسه برداری. [پ َ س َ / س ِ ب َ] (حامص مرکب) پس برداری. عمل پسه بردار.


فرمان برداری

فرمان برداری. [ف َ مام ْ ب ُ] (حامص مرکب) فرمان بری. فرمان به جا آوردن. (یادداشت به خط مؤلف): در ریاضت و تعلیم او و شرایط خدمت و لوازم فرمان برداری قیام نمود. (سندبادنامه).
- فرمان برداری کردن، اطاعت کردن. مطیع شدن و تسلیم شدن. (ناظم الاطباء).
- فرمان برداری نمودن، فرمان برداری کردن. پذیرفتن. (یادداشت به خط مؤلف): فرمان برداری باید نمود به هرچه خداوند فرماید. (تاریخ بیهقی). دل شکسته نباید داشت که چنین حالها مردان را پیش آید. فرمان برداری باید نمود. (تاریخ بیهقی). زن فرمان برداری نمود. (کلیله و دمنه). رجوع به فرمان شود.


ماشین

ماشین. (فرانسوی، اِ) مجموعه ٔ قطعات و ابزارهائی که برای ایجاد نیرو یا تولید چیزی تعبیه کنند. (از لاروس).
- ماشین برش، (اصطلاح صحافی) دستگاهی که بدان کناره های کاغذ یا کتابها و دفترهای صحافی شده را می برند و صاف می کنند.
- ماشین برنج کوبی، دستگاهی که بدان برنج را می کوبند تا از پوسته ٔ آن جدا کنند.
- ماشین تحریر، دستگاهی که با آن مطالب را روی کاغذ ماشین کنند و نویسند. رجوع به ماشین کردن شود.
- ماشین جوجه کشی، دستگاهی که تخم مرغها را در آن نهند و حرارتی مناسب بدان دهند تا از تخم ها جوجه بدر آید.
- ماشین چاپ، دستگاهی که بوسیله ٔ آن مطالب را چاپ کنند و آن بر دو قسم است: 1- ماشین چاپ حروفی و آن دستگاه چاپی است که دارای حروف الفبا (که آنها را از سرب ساخته اند) بوده، بوسیله ٔ آن مطالب را طبع کنند. و این خود سه گونه است: سطحی، استوانه ای و روتاری. در ماشین سطحی، یک صفحه مسطح و متحرک کاغذ را بر روی صفحه ٔ چاپ که در محل خود ثابت است فشار می دهد و شکل حروف سربی آغشته بمرکب چاپ بر روی کاغذ می افتد. در ماشینهای استوانه ای یک استوانه ٔ فلزی، کاغذ را بر روی صفحه ٔ چاپ که حروف سربی بر آن قرار دارند فشار میدهد و کاغذ چاپ شده بیرون می آید و جای خود را به کاغذ دیگری می دهد. در ماشینهای روتاری علاوه بر آنکه استوانه ٔ فلزی کاغذ را بر صفحه ٔ چاپ می فشارد صفحه ٔ چاپ هم به صورت لوحه ٔ یکپارچه و نیمدایره است که بر استوانه ٔ دیگری بسته شده است و این لوحه را بطریق «استرئوتایپ » تهیه می کنند و حاصل این گونه ماشین بسیار زیاد است و ساعتی 60000 نسخه چاپ می کند. 2- ماشین چاپ سنگی و آن دستگاه چاپی است که در آن به جای حروف سربی از نوعی سنگ مرمر استفاده می شود. مطلبی را در روی کاغذ مخصوص و مرکب مخصوص می نویسند، سپس کاغذ را یک شبانه روز در داخل آب نگه می دارند تا کاغذ و مرکب آن کاملاً آب بکشد. سپس یک قطعه سنگ مرمر را حرارت داده داغ می کنند و کاغذ را از آب بیرون آورده در روی مرمر پهن می نمایند و سنگ مرمر را در داخل منگنه قرار داده فشار می دهند. در این حالت شکل نوشته ٔ کاغذ در روی سنگ مرمر منعکس می گردد. وقتی که شکل نوشته بر روی سنگ مرمر منعکس شود یک بار با نورد به روی آن مرکب می مالند و بعد تیزاب (اسید نیتریک) می دهند. تیزاب محل خالی سنگ را به اندازه ٔ یک میلیمتر در خود حل کرده و نوشته در روی سنگ برجسته می شود. سپس همان سنگ را در صفحه ٔ ماشین قرار داده و به چاپ مشغول می شوند. در حقیقت سنگ مرمر به جای حروف می باشد. اکنون چاپ سنگی از رواج افتاده است.
- ماشین چوب بری، دستگاهی که بوسیله آن تنه ٔ درختان را بریده به قطعات چوب و تخته تبدیل کنند.
- ماشین خیاطی، دستگاهی که بوسیله آن جامه دوزند. چرخ خیاطی، و آن اقسامی دارد: دستی، پایی، الکتریکی (برقی).
- ماشین رخت شویی، دستگاهی که در آن لباسها را بطور خودکار شویند.
- ماشین ریش تراش (تراشی)، دستگاهی برقی که بوسیله ٔ آن موهای صورت را تراشند.
|| اتومبیل.
- ماشین مشدی ممدلی (مشهدی محمدعلی)، اتومبیل قراضه و زهواردررفته و کهنه و خراب. این تعبیر مستفاد از یک ترانه ٔ نسبهً قدیمی است که با این جمله آغاز می شد: ماشین مشدی ممدلی، نه بوق داره نه صندلی... الخ. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده).
|| ترن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- ماشین اسبی، مقابل ماشین دودی. واگن اسبی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ترکیب بعد شود.
- ماشین دودی، قطار راه آهن (مخصوصاً به قطار راه آهن تهران - حضرت عبدالعظیم، که سابقاً وجود داشته اطلاق می شده).
- مثل ماشین کار کردن، مرتب و صحیح و منظم و دقیق کار کردن.


پس برداری

پس برداری. [پ َ ب َ] (حامص مرکب) عمل پس بردار.

فرهنگ عمید

خاک برداری

برداشتن و انتقال خاک از زمین برای هموار ساختن آن،


ماشین

اتومبیل،
هر دستگاه مکانیکی یا الکتریکی: ماشین ظرف‌شویی،
ابزاری برای اصلاح مو،
* ماشین تحریر: ماشینی دارای دکمه‌هایی شامل حروف، اعداد، و نشانه‌ها که به‌وسیلۀ آن مطالب را بر روی کاغذ می‌نویسند،


خاک

مواد ریز حاصل از خرد شدن سنگ‌ها که به‌طور فراوان سطح کرۀ زمین و بسیاری از کرات دیگر را پوشانده است،
زمین،
کشور،
[مجاز] قبر، گور،
پودر، خاکه: خاک قند،
گردوخاک: خاک‌ فرش،
[قدیمی] یکی از عناصر اربعه،
(صفت) [قدیمی، مجاز] بی‌مقدار، بی‌ارزش،
* خاک برگ: خاکی که با برگ‌های پوسیده مخلوط کرده و در گلدان یا باغچه می‌ریزند،
* خاک چینی: = چینی
* خاک رس: (زمین‌شناسی) = رس
* خاک سرخ: نوعی خاک به رنگ سرخ که دارای مقدار زیادی اکسید آهن است،

فرهنگ فارسی هوشیار

صورت برداری

سیاهه برداری پیکر برداری


پسه برداری

پس برداری


وزنه برداری

سنگه برداری

گویش مازندرانی

خاک

گور، خاک

معادل ابجد

ماشین خاک برداری

1439

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری